آموزگار من
|
|
هوش از سرم ربودی و بردی قرار من جانم فدای نام تو ای افتخار من
گر می کشم نفس همه انگیزه ام تویی روشن ز نور روی تو شد روزگار من
نام تو برگرفته شد از نام کردگار ای حرف حرف نام تو آموزگار من
خورشید آسمان امامت تویی ، تویی ای خانه زاد حضرت پروردگار من
مهرت به شیر مادر من بر دلم نشست گلشن شود به مهر تو روزی مزار من
هستی من ز هست تو معنا گرفته است سرمایه ام تویی و تویی اعتبار من
توصیف توست آیه آیه قران قسم به عشق ذکر لبی و مونس شبهای تار من
حیدر تویی و صفدری و بوتراب هم جانم تویی و دیده ی شب زنده دار من
|
پنج شنبه 91 مرداد 5 |
نظر بدهید
|
|
|
|